وبلاگ تیم هشتمین المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک

این وبلاگ متعلق به اعضای تیم المپیاد نجوم ایران برای اعزام به هشتمین المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک می‌باشد.

وبلاگ تیم هشتمین المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک

این وبلاگ متعلق به اعضای تیم المپیاد نجوم ایران برای اعزام به هشتمین المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک می‌باشد.

یک بحث

سلام

با توجه به تعداد زیاد نظرات و بحث گسترده ای هم که مطرح شده به نظرم خوب اومد که همه حرف هارو در قالب یه پست جواب بدم .

اولا کلمه ای پیدا نمی کنم برای کسی که به خودش اجازه می ده برای کس دیگه ای متاسف باشه !

دوما ببنید همه ما آدم ها به طور تجربی می دونیم که اگه یه هدف تو زندگیمون تعریف کنیم و بخوایم در یک مسیر مستقیم حرکت کنیم تعداد بیشماری عامل خارجی سعی می کنند شما رو از مسیرتون منحرف کنند ، بسته به استحکام شخص در مسیر این انحرافات می تونند شخص رو به کل از مسیر منحرف کنند یا باعث شن شخص حول اون خط نوسان کنه ، اون دسته از افراد که کلا منحرف میشن که جای بحث نداره ! ولی بحث نوسانات حول مسیر و هدف به نظرم خیلی جالبه .

چون تعداد عوامل خارجی تقریبا بی نهایت ه پس شاید بشه یه جوری حول خط مستقیممان یه نمودار گوسی در نظر گرفت و یه جور سیگما یا مفهوم مشابه ش رو تو جایگاه ها و شرایط خاص زندگی تعریف کرد  . ( فکر می کنم این علمی ترین روشیه که میشه مسیر رسیدن به یه هدف رو مدل و توصیف کرد ) مثلا همه می دونیم که در امتحان رصد درصد شانس یا خطای آزمون از همه امتحان های دیگه بیشتره (بیایید دوره 40 قشنگ درک می کنید :)) ) ولی اگه فرض کنیم که طراحان سوال نهایت سعی شون برای کم کردن بخش شانس امتحان کرده باشند و اگه درصد کل رصد رو 15 در نظر بگیریم بدیهیه که درصد خطا ی آزمون نمی تونه عددی مثل 14 باشه !! شاید 2 یا 3 معقول باشه (سیگمای نمودار گوسی در امتحان رصد ) 

در این صورت بسیاری از افراد که "توانایی " رصدی خوبی دارند نمره خوبی نمی گیرند و بسیاری که "توانایی " رصدی کمتری دارند نمره ی خوبی می گیرند ! منم قبول دارم که این بخش قضیه "حس " خوبی به آدم نمی ده ! 

ولی حالتی رو فرض کنید که یک شخص بقدری در رصد توانایی داشته باشه و تمرین کرده باشه که مثلا با گپی به اندازه ی خطای آزمون اول بشه ، آیا خطای آزمون می تونی خللی در کسب رتبه اول اون به وجود بیاره ؟؟

یا مثال سرماخوردگی مطرح شد ، میشه فرض کرد که علم پزشکی بقدری پیشرفت کرده که ما بتونیم به دست بیاریم که یک شخص سرماخورده نهایتا سر جلسه امتحان به چه بازدهی می تونه دست پیدا کنه مثلا عدد 60 درصد بازده در زمانی که سالم است رو فرض کنید ، فرض کنید شخصی بقدری در تئوری توانا ئه که حتی با 60 درصد دانسته هاش هم می تونه رتبه مورد نظرشو کسب کنه ، آیا سرماخوردگی تونست مانع موفقیت اون بشه ؟؟

در مواجهه با مسائل زندگی دو نوع دیدگاه همواره در تاریخ رایح بوده ، دیدگاه اول اینجوریه که  من اصغر آقا رو می بینم که با ایکس مقدار تلاش به موفقیت رسید پس من هم ایکس مقدار تلاش می کنم و توقع موفقیت مشابه دارم ، و وقتی موفق نشدم حتما قسمت نبوده !! و اگر هم موفق شدم و خواستن باهام مصاحبه کنن یادم می مونه که بگم لطف الهی بوده

دیدگاه دوم در توجیح عدم موفقیت دوست اصغر آقا توجیح بهتری از مفهوم قسمت ارائه می کنه ! دیدگاه دوم میگه ممکنه اصغر آقا با ایکس مقدار تلاش و البته با کمک مثبت بخش "شانس " قضیه به موفقیت رسید ! و ممکنه تو با همون ایکس مقدار تلاش از شانس بدت ، شانس قضیه به ضررت تموم شه و موفق نشی !! 

یک جمله ای داره آقای صدرالدینی که من خیلی ازش لذت بردم اونم اینه که المپیاد بیشتر از همه چی شبیه فوتباله !

(اینو در جواب اون خانوم ی که گفتن شهرستانی هستند و ما خیلی گنده شدیم و .. عرض می کنم )

مثال خیلی خوبش که من خیلی بهش علاقه مندم مقایسه ی رونالدو و مسی ه ! :دی

ببینید حتی طرفداران افراطی رونالدو هم ته دلشون می دونن که مسی از لحاظ خلاقیت و هوش از رونالدو بهتره ! هم زمان که دارید مسی رو تحسین می کنید بیایید از دریچه نگاه رونالدو به قضیه نگاه کنید ، یک آدم فوق جاه طلب و زحمت کش که چشماشو باز کرده و دیده یه شخصی وجود داره به نام مسی با کلللی تحسین و طرفدار که از اون باهوش تره و کارهایی می کنه که اون نمی تونه (در هر رشته ای بخواهید وارد شوید ممکن ه با چنین شرایطی مواجه شوید ) رونالدو از وقتی به دنیا اومده آرزوی بهترین فوتبالیست دنیا شدن رو داشته ! و حالا یکی پیدا شده که از لحاظ هوشی از اون بهتره ! هوش رو نمی شه افزایش داد ! نمی شه کم کرد ! رونالدو معامله رو جای دیگه انجام داد و تلاش کرد تلاش کرد تلاش کرد در هز مهارت فوتبالی که بگید جزو برترین ها شد "مسی " رو با اوون همه تحسینی که "انسان " به طور ناخودآگاه برای نبوغ قایله زمین زد و توپ طلا ی امسال رو کسب کرد ، شاید اشک هایی که اون شب ریخت چکیده ای بود بر 27 سال تلاش مداوم و خستگی ناپذیر ، حالا پارامتر شانس توی فوتبال چیه ؟؟ اولین گزینه مصدومیت ه ! کی می دونه کی و کدوم مدافع قرار روش تکل بره ؟؟ رونالدو ولی شانس رو کم کرد ، آنچنان عضلات ورزیده ای پرورش داد که اولا عمر فوتبالیش رو افزایش داد دوما احتمال مصدومیتشو . خانومی که گله مند بودید از خدا و می گفتید چرا تو شهرستان بدنیا اومدید ، شما می خواید موفق بشید ، شاید حتی آرزوش رو داشته باشید ولی جلو چشماتون افرادی رو می بینید که بسیار از شما جلوترند به نظرتون راه حل چیه ؟ می تونید بشینید و از خدا گله کنید و بگید قسمت نبود و ... یا ... بیشتر تلاش کنید ، خیلی بیشتر !

بهش فکر کنید 

تو زندگی هیچ وقت مقدار اولیه مهم نبوده ، همیشه مشتق تعیین کننده است .


نظرات 12 + ارسال نظر
دشمن سه‌شنبه 6 خرداد 1393 ساعت 11:20

لای لای لالای لای لای لای
می ضربه زد بر جامم دنیا بود بر کامم!

فامیل دور دوشنبه 5 خرداد 1393 ساعت 10:52

شما افسردگی حاد داری .... همش فک میکنی داره بهت توهین میشه یا دارن بهت کنایه میزنن... محض اطلاعتون میگم شما خود کم بینی داری...وگر نه بچه های طلا دار (حداقل اونایی که من میشناسم) اصلا تو این فازا نیستن که بخوان به کسی توهین کنن..

bored یکشنبه 4 خرداد 1393 ساعت 22:42

و باز هم لحن طعنه امیز. شمایی که از بازی با کلمات گلایه میکنی چرا دیگه غلط املایی میگیری؟

بعد اینکه من هم متوجه کنایی بودن موفق هستیم بودم! منظورم این بود که دو جور میشه ازش برداشت کرد و به خاطر همین حس خوبی نمیده...

کلن خواستم بگم یکم مهربانانه تر با مسایل و اشخاص و اتفاقا و نظرا و حرفا برخورد کنین :دی. دنیا ارزش حرص (؟) خوردن نداره :دی

اصلا منظور خط اولت نفهمیدم!
غلط املایی بازی با کلمات هس؟ غلط املایی گرفتن، لحن طعنه آمیز داره؟ بعضی غلطا تو جامعه رواج پیدا میکنه، این جا محل پی بردن به اشتباهاته!
راستی کی حرص خوردش!؟
----------------------------------------
اون قبلی من نبودما !! :))
من جدی متوجه تندی لحنم نشدم و واقعا قصد و قرضی نداشتم ! من کیم که بخوام با کسی بد حرف زنم یا موجبات رنجش و تحقیر کسی رو فراهم کنم ! ؟؟؟ یزدان

bored یکشنبه 4 خرداد 1393 ساعت 21:35

خوشم نیومد از لحنتون. یعنی شاید با حرفاتون موافق باشم اما با نحوه ی بیانش اصلن.

لحنتون کاملن تهاجمی بود. ببینین خیلی خوبه و قابل تحسین و تواناییتونو نشون میده که طلا اوردین اینو قبول دارم. اما تواضع چیز خوبیه.

بعدشم شما یک جوری به اون دختر خانوم گفتین شما تا حالا موفق شدین. یا چیزی رو بدست اوردین که به نظر من خیلی تحقیر امیز بود. از نظر اخلاقی اصلن درست نیست که حالا با یک نفر که طرز فکر دیگه و دنیای دیگه ای داره اینطوری حرف بزنین.


اینجا هم جای به رخ کشیدن موفقیت ها و چیز هایی که "بدست اوردین" نیست به نظرم. یعنی بهتره نباشه . چون مخاطب خاصی نداره. همه میدونن طلا شدن چیز خوبیه. تلاش و زکاوت میخواد. این قضیه نیاز به یاداوری نیست بهنظرم.
و یک چیز دیگه اینکه خوب نیس بنویسین زیر پستا موفق هستیم! یعنی به نظرم به مخاطب احساس خوبی دست نمیده!

علیک سلام،
موفق هستیم ایهام تناسبی هس که مفهوم کنایی داره،
همانطور که 'ای جان' مفهوم کنایی داره!
--------------------------------------------------
تمام تلاش من این بود که بگم این "طلا" شدن هیچ جور برتری نسبت به کسایی که نشدن نمی آره ! صرفا در همین زمینه کسب مدال برتری می آره که واقعا به درد جرز دیوارم نمی خوره ! بیایید دوره چهل قشنگ مفهوم طلا براتون زیر و رو میشه شاید اصن نخواید طلا شید دیگه !! یزدان

کوشا یکشنبه 4 خرداد 1393 ساعت 20:01

قاسم اسکی نرو!!!!!!!!!!!!!

قاسم یکشنبه 4 خرداد 1393 ساعت 12:59

من قصد پابرهنه تو بحث پریدن رو ندارم ،
اما آقای بابازاده تو زندگی مقدار اولیه مهم نیست ؟؟!
میشه اصلاحش کرد : برای یه تابع (آدم) اکیدا صعودی اون هم در مقادیر بزرگ زمان تأثیر مقدار اولیه کم میشه !!

نه منظور اصلی حرفم چیز دیگه ای بود .
شما الآن در یک شرایطی هستید ، فرض کنید تونستید میزان موفقیت و رضایت خودتون و یه جوریی کممی کنید و بهش یه پارامتر نسبت بدید و اون نموداری که من گفتم و تشکیل بدید . من میگم حتی اگه بخش ایکس نمودار زمان هم نباشه ، هر چی می خواد باشه ، ولی مشتق تو چنین نموداری از جنس تلاشه ! یعنی شما از دو تا نقطه مبدا و مقصد اگه تابعی رد کنید که میانگین مشتق اش بیشینه باشه تفاوت ایکس این دو نقطه کمینه می شه ، حالا ممکنه این ایکس زمان باشه یا هر چی ... به قول بیل گیتس اگه پولدار به دنیا نیومدید تقصیر شما نیست ولی اگر فقیر مردید تقصیر خودتونه !

z شنبه 3 خرداد 1393 ساعت 22:22

من الان نظرات قبلی رو خوندم نظرم درباره جناب بابازاده عوض شد
آدم هارو به مقاصدی بهش میرسند نمی سنجند آدم هارو به مسیر هایی که می پیماییدند می سنجند و تغییراتی که در دنیا ایجاد می کنند

در ضمن فکر نمی کنم همه تیم نظرات شما رو داشته باشند بهتره هر کس خودش نظرشو بگه نه یک نفر از طرف همه

نه قطعا تمام این نظراتی که گفته شد نظرات شخص منه ، بقیه بچه ها هر کدوم نظرات جالب و منحصر بفردی دارند :)
بحثی که مطرح می کنید ، بحثش جداست ،
من صرفا بحثم در رابطه با این بود که چطور میشه مسیر رسیدن به هدف مورد نظرمون رو هموارتر کرد و درصد شانس شو کمتر کرد .
امیدوارم نظرتون راجع به من ، به "خود من " نزدیک تر شده باشه :)

A شنبه 3 خرداد 1393 ساعت 22:20

چون من ناقصم .(این بی احترامی نیست هاااا) فرق تب و لرزم 3 درجه است.
حالا کاری ندارم که خود این تلاش و توانایی و استحکام از کجا میاد
من برای تمام زندگی خودم لازم هستم نه کافی
یعنی برای رسیدن به هدف تلاش و پشتکار و ایمان و...لازمه .ولی همه اینا با تکیه بر یه "کامل" قابل انجامه. و داشتنش باعث پیروزی قطعی نمیشه.انیشتین برای رسیدن به نظریه ای که بتونه همه چیزو توصیف کنه همه رو داشت ولی بهش نرسید چون ناقص (مرگ)بود .
اینکه شما الان به جایی رسیدید که بعضی ها بهش نرسیدن به معنی لیاقت بیشتر شما در اون ضمینه نیست . به معنی صلاحیت بیشتر شماست(که البته در اون هم عواملی دخیل بودن که نقششون غیر قابل انکاره)
در مورد کهکشان ها هم این شمایید که از زیبایی اون لذت میبرید.
مثل لیلی که نیازی به زیبا پنداشته شدن یا نشدن نداشت .
اون کهکشان هم چه شما باشید چه نباشید کار خودشو میکنه.و به صفت عظیم من هم نیازی ندارن.
شما هم قطعا از اول نمیخواستید نجوم بخونید و چیزی سر راه شما قرار گرفته که این هدف رو در ذهنتون شکل داده
کلا حرفم اینه که برای رسیدن به هدف تلاش و پشتکار و شکست ناپذیری رو باید داشته باشیم ولی اخرشم به خاطر ضعف باید به یه "کامل" تکیه کرد

قبول دارید با یه سری کلمه دارید بحث می کنید؟ یعنی بحثتون سر یه سری کلمه هستش الان!
ما یه کلاس تو مدرسه داشتیم به اسم مغلطه (استادش میگف نصف بحث های جهان سر برداشت نادرست دو طرف روی کلمات هستش)
موفق هستم، سریع الحساب باشیم!

کوشا شنبه 3 خرداد 1393 ساعت 21:58

متن زیبایی بود.مخصوصا اون تهش.
این حرفی که شما در اینجا زدید اشتباهی هستش که خیلیا میکنن وقتی شما میبینید آقای ایکس ،ایگرگ مقدار تلاش کرده و شما هم به همون اندازه تلاش کنید از نظر من اشتباهه چون شما به اندازه ای تلاش کنید که بعدش خودتون از کار خودتون راضی باشید.ینی توکل به خدا زمانی پیش میاد که میگید من هر چی تو چنته داشتم گذاشتم حالا اگه قبول نشدم قسمت بوده.بله خیلی از آدما هستن و میشینن تو خونه و دعا میکنن و هیچ تلاشی از خودشون نشون نمیدن بعدش میخوان به آرزوشون برسن.

A شنبه 3 خرداد 1393 ساعت 21:22

بله اتفاقا به دست اوردم و براش تلاش کردم و با بهتر شدن عوامل محیطی رو کم تاثیر کردم.این کاریه که هر ادم موفقی کرده
و در جواب به نگاهتون:
اگه این طور باشه کهکشان ها برای عرضه زیباییشون به شما و بقیه ادما نیاز دارن که اگه شما نباشید به بقیه ادما عرضه میکنن.منظورم اینه که انسان از هر چیز دیگه که برتر باشه از یه انسان دیگه برتر نیست (اگه فقط انسانیت رو در نظر بگیریم.)
و دوم اینکه اگر هیچ انسانی هم نباشه کهکشان ها که هیچی ، زمین هم هست و همه عالم کار خودشونو میکنن و اصلا هم ناراحت نمیشن که انسان نیست.چون اونا نیازی به تحسین شدن و دیده شدن ندارن
و من نه به خودم و نه به انسان بی احترامی نکردم.جایگاه ما از ستاره ها برتره ( و نه از یه انسان دیگه)چون ما با راده خودمون به چیزی میرسیم ولی اونا در برابر نیرو های درونی خودشون هم هیچ مقاومتی ندارن.
من فقط گفتم که باعظمت اند

خب پس شما واسه هدفتون تلاش کردید و بدستش آوردید و خودتون رو آدم موفقی می دونید ، با این حساب چرا فکر می کنید که تا سر حد زندگی خودتون با تمام خواسته ها و هدف ها کافی نیستید ؟
مساله همین جاست ! زیبایی از نظر هر کس یه چیز ه ! دوست مجنون لیلی رو بسیار زشت و کریه توصیف می کنه !! اون چیزی که من از دیدن یک کهکشان به عنوان "زیبایی " در ذهنم تداعی می شه قطعا حس یکتاییه که هیچ موجود دیگه ای نمی تونه به اون کهکشان نسبت بده ! پس "زیبا بودن ، (زیبا به سبک یزدان بابازاده ) " رو اون کهکشان مدیون منه و اگر من نباشم اون هرگز زیبا نیست (تعریف یزدان بابازاده ) مساله اینجاست که اگر ما نبودیم قطعا سیستم جهان عوض می شد ، مثلا اینکه زمین در چنین فاصله ای از خورشید قرار داره تحت عوامل بسیار بسیار زیادی قرار داره که اگه بخواید فاصله رو عوض کنید مجبورید اون عوامل و دستکاری کنید و خود اون عوامل تابع شرایط دیگر کیهان اند و در واقع شاید جهان بدون یزدان بابازاده که الآن در حال تایپ این متن ه جددی شکل دیگه ای داشت !!
منم هرگز به کسی توهین یا بی احترامی نکردم حتی نیتش رو هم نداشم ، ولی همین صفت "عظمت " رو هم اونا مدیون شما اند :)
چرا همه قبل از اینکه خودشون رو بشناسن به کنکاش طبیعت و اطرافیانشون می پردازن ؟؟

z شنبه 3 خرداد 1393 ساعت 20:57

سلام آقای بابازاده
تعریف شما رو از هم تیمی هایتون شنیده ام خوشبختم که با شما صحبت می کنم
من کسی ام که این بحث جنجالی رو آغاز کردم گفتم دوباره نظر اول باشم
البته من اصلا نمی خواستم کار به توهین کشیده بشه
اولین نظر من مبنی بر این بود که هر کسی که در درس چه کنکور و چه المپیاد زحمتی می کشه باید مورد احترام قرار بگیره اینکه المپیادی ها بخواهد بچه های معمولی رو کوچک بشمارند کار احمقانه ایست که موضوع رفع ابهام شد دوستان توضیحی درباره متن دادند که ما چنین منظوری نداشتیم و.....
اما درباره متن شما و توضیح علمی تون
شما درباره آدم هایی گفتید که به هدف می رسند و آدمهایی که نمی رسند اما اون چیه که باعث میشه یکنفر یک هدف بر بگزیند
چیزی جز محیط اطراف
بگذارید براتان با مثال بگوئیم فرض کنید شما به جای اینکه در ایران باشید در سال ۱۳۹۳ در آمریکا در سال ۱۰۵۰ م بودید بعد اون وقت به احتمال زیاد هدف شما نجوم و علم آموزی نبود چون اون زمان علم آموزی هدف خوبی شمرده نمیشد بلکه احتمالا آرزو داشتید که یک کابوی بشید
این مثال خیلی مبالغه آمیز بود برای اینکه متوجه حرفم شید منظورم اینکه ما خیلی هم در انتخاب هدف ها پیمودن مسیرمان تنها نیستم و واقعا برای رسیدن به یک هدف خیلی از اتفاقات باید دست به دست هم بدهند

سلام
منم خوشبخت م که با شما صحبت می کنم .
بله بله کاملا می فهمم ! اصلا چرا راه دور بریم فرض کنید شما فلج بدنیا اومدید ! یا بدون پدر مادر هستید ! بچه ی کار شدید ! و هزاران اتفاق دیگه ! ولی چند نکته وجود داره :
1- در هر شرایطی ، آرزو های شما در ذهنتون شکل میگرند ، محدودیت های فیزیکی نمی تونن مانع محدودیت های ذهنی بشن ، شما همواره آزادید تا هر جا که می خواین خیال پردازی کنید و هدف گذاری کنید
2- بسته به نوع جامعه ای که درش هستید ، شما تا یه حد ماکزیممی آزادید برای هدف های خود تلاش کنید (مثلا نتایج تلاش های گالیله چندان خوشایند نبود :دی ) و اگر این کار را نکنید به نظر من در حق خودتان خیانت کردید !
3- همه ی بحث هایی که درباره ی شرایط فیزیکی و محیطی میشه رو می شه بصورت شهودی به شکل یک تابع فرض کرد ، فرض کنید در صفحه دکارتی یک نقطه اولیه داریم مثلا (0و0) ، و قراره به نقطه ای دلخواهی برسیم ! بسته به این که روی محور ایکس نقطه مقصد چقدر به نقطه مبدا نزدیک باشه میانگین مشتق تابعی که بین دو نقطه می کشیم بزرگتر می شود ! حالا فرض کنید محور ایکس زمان باشه و محور وای هم پارامتر کممی شده ی موفقیت ! هر کدوم از ما روی این صفحه ی تعریف شده روی یک نقطه اولیه ، در لحظه ی تولد رها شدیم ! تعیین نقطه ی مقصد به عهده ی خودمون ه ! و تعیین تابع و خصوصیاتش از جمله مشتق و ... نیز به عهده خودمونه ! (یکی بدنیا می آد باباش پادشاهه یکی در فقر بدنیا می آد و می ره طلبه میشه ، چندین سال بعد همون طلبه بر اون پسر چیره میشه (روح الله خمینی ) )

َََA شنبه 3 خرداد 1393 ساعت 20:47

اولا که به شما توهینی نکردم و تاسف هم به معنای دریغ و اندوه هست برای اینکه یکی از اعضای تیم ملی المپیاد کشور فکر میکنه اگه جزو 11 نفر اوله پس از نفر 12 ام برتره یا لایق تره.
و پیروزی و شکست هم می چرخه.(استادی داشتم که میگفت : گهی زین به پشت و گهی پشت زین.)و این سنت دنیاست
دوم اینکه همونطور که گفتم پاسخ من به اون حرف توکل به خود این بود که موجودی که خودش ضعف داره و کامل نیست چه طور میتونه محل نکیه باشه شما هیچ وقت به دیوار مقوایی تکیه نمیدید.
همون طور که هزاران بار دیدیم همین خود در زمان لازم برای خودش دردسر ایجاد میکنه.
البته من هم قبول دارم که باید تلاش کنی تا به هدفت برسی و به کار و تلاشت هم ایمان داشته باشی.
تواضع هم به معنای فروتنیه نه خود کم بینی و در برابر کسی رخ نمیده(اون احترامه که شما به یه نفر بیشتر احترام میذاری) و در مقابل تکبر و فخر فروشیه
شما قطعا کار ارزشمندی انجام دادیدو نتیجه تلاشتون رو هم میبینید اما این به این معنی نیست که از بقیه "برتر" باشید.
و دوباره میگم کسی که با اسمون بالای سرش و عظمت اون اشنا باشه اصلا نمیتونه متکبر باشه!

در زمینه "کسب مدال طلا کشوری " قطعا هر کدوم از ما 11 تا از نفر 12 هم لایق تر بودیم هر چند نفر 12 وم (شهریار جاویدی ) احتمالا یکی از باهوش ترین آدم هایی بود که المپیاد نجوم به خودش دیده بود :)
"من " به اندازه کافی واسه زندگی خودم کافیم ! , شما هم همین طور ، تا بحال چیزی رو "بدست آوردید " ؟
تا بحال این جوری به قضیه نگاه کردید :
تمام کهکشان ها و اجرام سماوی به برای عرصه ی زیبایی شون به "من " نیاز دارند ، ب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد